سپهر كوچولو راه افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد
بـــــــلـــــه سپهر كوچولو راه افتاد.
عزيييييييييييز مامان الان ديگه ميتوني راه بري خودت انقدر از اين قضيه ذوق كردي كه همش دوس داري راه بري وقتي برات دست ميزنيم اگه چيزي تو دستت باشه زود ميندازي و واسه خودت دست ميزني
هنوز تازه راه افتادي ولي اعتماد به نفس خوبي داري چون همين اول با پا توپ بازي ميكني و از اينكه زمين بخوري زياد استرس نداري.
عزيز دلم اميدوارم توي همه مراحل زندگيت موفق باشي و هيچ وقت زمين نخوري .
بعضی وقتا که حوصلت سر میره واسه خودت یه سرگرمی پیدا میکنی یه شب که من و بابا داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم ...
سپهر کو؟؟؟
داددی (به قول سپهر)
اینم از سرگرمیهات نفس مامان
راستي اينم اضافه كنم به شعر خوندن خيلي علاقه داري بعضي وقتا با خودت يه كلمات نامفهومي رو (البته براي ما نامفهومه براي خودت مفهوم داره) با آهنگ ميخوني. اتل متل كه برات ميخونم در هر حالتي باشي سريع ميشيني و دستتو ميزني رو پاهات آخرشم كه ميگه آچين و واچين ... خودت همراهي ميكني.
من ميگم بع بعي ميگه سپهر: بــــــع بــــــــع
من : دنبه داري؟ سپهر : بـــــع بــــــع
من پس چرا ميگي سپهر: بــــــع بـــــــع
شعر يه توپ دارم قلقلي رو هم خيلي دوست داري وقتي برات ميخونم تا آخرش گوش ميكني .