پرواز ابدي
چند ساعت پيش هفت كودك فارغ از دنياي پر هياهوي ما سوار هواپيمايي شدند كه به سوي ابديت آماده پرواز بود.
چند ساعت پيش اين هفت كودك شايد هيجان اولين سفر با هواپيما را مز مزه مي كردند.
چند ساعت پيش جواني به بدرقه نامزدش با دسته گلي آمده بود .
چند ساعت پيش مادري براي سلامتي فرزندش زير لب چيزي با خود زمزمه ميكرد.
چند ساعت پيش پدري پاي تلفن با اظطراب ساعت پرواز دخترش را جويا ميشد.
چند ساعت پيش عده اي در طبس نشستن هواپيماي عزيزانشان را لحظه شماري مي كردند.
چند ساعت پيش حدود چهل نفر پاي به داخل هواپيمايي گذاشتند كه قرار بود در فرودگاه طبس فرود آيد ، اما
چند ساعت پيش بي مسئوليتي عده اي همه آرزوهاي آنها را به باد داد .
و چند ساعت پيش صداي ناله هاي كودكاني به گوش ميرسيد كه در ميان شعله هاي آتش و خون زنده زنده كباب مي شدند .
اما چند ساعت بعد عده اي تند تند جلوي دوربين ها خواهند رفت واز خود سلب مسئوليت خواهند كرد.
من اما دلهره دارم ، دلهره اينكه كي و كجا فردا دوباره هموطنانم سوگوار عزيزانشان خواهند بود؟؟؟
خداوند روح همه آنها را غريق رحمت كند. آمييييييين
يه خبر خيييلي بد اينكه همين امروز متوجه شدم (از طريق دوستم مامان پارسا جون) كه يكي از دوستان وبلاگي ما آوينا جون و پدر و مادر مهربونش هم توي اين سانحه جون خودشون رو از دست دادند ، از وقتي فهميدم خيلي خيلي بهم ريختم همش چهره اين دختر پاك و معصوم توي ذهنمه.
به پيغامي كه وقتي وبشو ميبندين ميده توجه كنيد.
اينم آدرس وبشه :http://avina2011.niniweblog.com/
براي شادي روحشون حمد بخونيد.