سپهرجونسپهرجون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

سپهر کوچولو

18 ماهگی

18 ماهگيت مبارک گل قشنگم   اين ماه داره دو تا از دندوناي آسيابت در مياد و ميدونم پسر گلم داري اذيت ميشي ولي چاره اي نيست ديگه. بعضي وقتا کلي باهامون حرف ميزني ولي به زبون خودت اون موقعه که ميخوام قورتت بدم خيلي بانمک حرف ميزني البته  يکي دو کلمه رو واضح ميگي اون وسط ، منم منظورتو ميفهمم قربونت برم. سه شنبه قراره ببرمت مرکز بهداشت واسه واکسن ١٨ ماهگي اميدوارم اذيت نشي. راستي امسالم اولين ماه رمضوني هستش كه تو در كنار مايي.     ...
15 تير 1393

17 ماهگی

زندگي بازي نيست ، اما بازي زندگي كودك است ...     چند روزه كه ميخوام بيام وبلاگتو آپ كنم ولي فرصت نميكنم الانم كه مريض شدي از ديروز هر چي ميخوري بالا مياري برديمت دكتر گفت ويروسه احتمالا از كسي گرفته و سه چهار روز طول ميكشه با تب و اسهال هم همراهه ، خدا كنه زودتر خوب بشي عزيزم نمي تونم ببينم كه تو مريض باشي . فردا نيمه شعبانه تولد امام زمان (عج) ، امشب قراره همه برن سرخاك باباي بابايي ولي من و تو توي خونه ميمونيم تا مريضيت بدتر نشه پسر گلم. ماه ديگه هم واكسن 18 ماهگيت رو بايد بزنيم كه از الان واسه اون روز استرس دارم آخه هر سري كه واكسن داري تب ميكني ولي از بابت اينكه آخرين واكسنته خوشحالم. ...
21 خرداد 1393

16 ماهگي

پسر قشنگم 16 ماهه شد .   یک دقیقه سکوت برای رویاهای شیرین کودکی ، که هرگز باز نخواهند گشت!   سپهر عزيزم ، اين ماه تصميم گرفتم  برگردم سركار البته فقط شيفت بعدازظهر ، يه پرستار مهربون قرار شده بياد از تو مراقبت كنه . از امروز قراره برم چون اولين باره كه ميخوام تو رو تنها بذارم يه كم استرس دارم خيلي بهت وابسته شدم عزيزدلم تو هم همينطور ، واسه همين برام سخته حتي يه دقيقه كنارت نباشم هي خودمو دلداري ميدم ميگم همش 3 ساعته چشم رو هم بذارم تموم ميشه . ولي خيلي دلم واسه كارمم تنگ شده و فك ميكنم  وابستگي زياد هم خوب نيست و اين دليلي شد تا اين تصميم رو بگيرم . البته اين...
29 ارديبهشت 1393

15 ماهگی

      ماهگیت مبارک عسلم   عید امسال با سالای دیگه فرق داشت اینجا اولین سالی بود که میدیدم توی عید هوا سرد باشه البته همون چند روز اولش بود بعدش بهتر شد دو سه روز اول رو با دید و بازدید از فامیل گذروندیم  بعد دیگه هر روز میرفتیم بیرون واسه تفریح ظهر که بابایی از سرکار میومد آماده باش بودی دیگه ، تا صدای آیفون رو میشنیدی می پریدی تو بغلم تا گوشی رو برمیداشتم داد میزدی دَدَ یعنی بریم دردر.   تشریف بیارین ادامه مطلب بالاخره عید خوش گذشت روز سیزده هم رفتیم سددره بید. از احوالاتت بگم که الان چون راه میری شیطون تر شدی همش یه نگهبان میخوای تا مواظبت باشه خیلی ذوق میکنی وقت...
30 فروردين 1393

عيد همه مبارك

    پیام نوروز این است   دوست داشته باشید و زندگی کنید ، زمــان همیشه از آن شما نیست.     سلام گل هميشه بهار زندگيم ؛ اين دومين بهاريه كه تو در كنار مايي عزيزم اميدوارم نوروزي كه پيش رو داري آغاز روزايي باشه كه آرزو داري.   روز اول ســــال آدم به آدم میرســه ، اما اس ام اس به آدم نمـیرسه. ...
28 اسفند 1392

14 ماهگی

كلوچه مامان 14 ماهگيت مبارك     اين روزا خونه ما هم مثل همه خونه ها حال و هواي عيد داره الان 2 هفته اس كه خونه تكوني رو شروع كردم ولي هنوز خيلي از كارام مونده  وااااااي 12 روز ديگه به عيد مونده و من هنوز كلي كار و خريد دارم !!! ولي عيب نداره با كمك گل پسرم همه كارا انجام ميشه    قربونت برم وقتي ميريم تو اتاقت اگه اسباب بازي ريخته باشه بهت ميگم ماماني بيا اتاقتو مرتب كنيم بعد اسباب بازياتو ميريزم تو سبد تو هم يكي يكي برميداري و همين كارو انجام ميدي فدات بشم كه اينقدر به فكر مامانتي     هر چي بزرگتر ميشي شيرين كاريات بيشتر ميشه و همچنين خرابكاريات ،‌ چند شب پيش خونه...
20 اسفند 1392

سپهر كوچولو راه افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد

بـــــــلـــــه سپهر كوچولو راه افتاد.                      عزيييييييييييز مامان الان ديگه ميتوني راه بري خودت انقدر از اين قضيه ذوق كردي كه همش دوس داري راه بري وقتي برات دست ميزنيم اگه چيزي تو دستت باشه زود ميندازي و واسه خودت دست ميزني     هنوز تازه راه افتادي ولي اعتماد به نفس خوبي داري چون همين اول با پا توپ بازي ميكني و از اينكه زمين بخوري زياد استرس نداري.   عزيز دلم اميدوارم توي همه مراحل زندگيت موفق باشي و هيچ وقت زمين نخوري .   بعضی وقتا که حوصلت سر میره واسه خ...
19 اسفند 1392